در اینجا یک سوال برای شما وجود دارد: کوسههای نهنگ، مارماهیها، مارماهیها، هامورها، گوبیها، قزلآلای رنگینکمان و اسبهای دریایی علاوه بر زندگی در آب، چه ویژگیهایی مشترک دارند؟ واضح است که اندازه این حیوانات متفاوت است. برخی در امتداد بستر دریا زندگی می کنند، در حالی که برخی دیگر در ستون آب زندگی می کنند و در دریای آزاد پرسه می زنند. بیشتر آنها در آب شور زندگی می کنند، اما یکی در نهرهای آب شیرین زندگی می کند. برخی، اما نه همه، فیدر فیلتر هستند. قبل از اینکه بخواهید به مغزتان آسیب برسانید، بگذارید به شما بگویم که پاسخی که من به دنبال آن هستم این است که همه این موجودات ماهی هستند.
اگر متوجه نشدید، ناامید نشوید. شما شرکت زیادی دارید. در حالی که بسیاری از غواصان می دانند که هامورها و گوبی ها ماهی هستند، بسیاری از مردم نمی دانند که کوسه ها، پرتوها، مارماهی ها و ماهی دولمی و حتی اسب های دریایی نیز ماهی هستند. برای روشن بودن، کوسه ها، اشعه ها، مارماهی ها و اسب های دریایی نه تنها با ماهی ها مرتبط هستند، بلکه 100 درصد ماهی هستند.
بنابراین، در اینجا یک سوال بعدی وجود دارد: چه چیزی یک ماهی را به ماهی تبدیل می کند؟ به عبارت دیگر، ماهیها چه ویژگیهایی دارند که باعث میشود دانشمندان آنها را نزدیک و متمایز از سایر حیوانات بدانند؟ چند دقیقه در مورد آن فکر کنید. کوسه نهنگ، بزرگترین ماهی جهان، که می تواند به طول 50 فوت (15 متر) و وزن 30000 پوند (13500 کیلوگرم) برسد، چه شباهتی با مارماهی موری و یک گوبی کامل دارد. کوچکتر از انگشت کوچک شما؟ سپس فرشتهماهیها، صخرهماهیها، صخرهماهیها، پایپماهیها، شقایقماهیها، آفتابماهیهای اقیانوسی، مارلینها، بادبانماهیها، ماشهماهیها، ترومپتماهیها و بیشمار گونههای دیگر را در نظر بگیرید و سعی کنید تعریف سادهای از ماهی ارائه دهید. این یک سوال نسبتا ساده است که می تواند مغز شما را تحت فشار قرار دهد.
من یک بار در کلاسی در مؤسسه اقیانوسشناسی اسکریپس شرکت کردم، که در آن پروفسور با گفتن به ما شروع کرد که در حالی که تقریباً همه فکر میکنند وقتی کلمه «ماهی» را میگویید دقیقاً میدانند در مورد چه چیزی صحبت میکنید، تعداد کمی از مردم میتوانند به شما پاسخ دهند. تعریف ساده ماهی چیست او این نظر را با گفتن به کلاس گفت که بهترین تعریفی که از ماهی شنیده این بود که ماهی تقریباً به هر حیوانی گفته میشود که یک گیاه شناس معتبر بخواهد آن را ماهی بنامد.
حیواناتی که ما ماهی می نامیم در ترکیبات ظاهری بی پایانی از شکل ها و اندازه ها به وجود می آیند. برخی در اقیانوس آزاد زندگی می کنند و هرگز کف دریا را نمی بینند. برخی دیگر در آب های عمیق زندگی می کنند و هرگز سطح یا حتی نور روز را نمی بینند. هنوز گونه های دیگر در جوامع صخره ای، جنگل های کلپ یا در کف دریا زندگی می کنند. برخی گوشتخوار هستند، در حالی که برخی دیگر گیاهخوار هستند، و برخی دیگر همه چیزخوار هستند، حیواناتی که هم از گیاهان و هم از حیوانات تغذیه می کنند. برخی از ماهی ها در گروه های بزرگ تخم ریزی می کنند و دیگر هرگز جفت خود را نمی بینند. دیگران برای زندگی با هم جفت می شوند. برخی تخم می گذارند، برخی دیگر جوان زنده می آورند. برخی از گونه ها مقدار قابل توجهی از مراقبت والدین را ارائه می دهند، در حالی که برخی دیگر هرگز به این مفهوم توجه خاصی ندارند.
اگر باعث می شود احساس بهتری داشته باشید، در اینجا یک تعریف دقیق تر از ماهی ارائه شده است. ماهی هر یک از گروه بزرگ مهره داران آبزی، خونسرد، باله دار است که با عبور دادن آب اکسیژنه از روی آبشش ها تنفس می کنند. اگر این تعریف را برای کوسههای نهنگ، مانتا اشعه، مارماهی موری، هامور، ماهی تن و همه گونههای دیگری که تا کنون ذکر کردهام اعمال کنید، فکر میکنم که باید با این تعریف موافقت کنید. و از این تعریف، به راحتی می توان دریافت که چرا به بسیاری از حیوانات ماهی می گویند. در واقع، تصور می شود که بیش از 27300 گونه وجود دارد.
متخصصان گمان میکنند که ماهیها و انواع ماهی سرخو برای اولین بار در حدود 500 میلیون سال پیش در آبهای زمین ظاهر شدند و آنها ادعا میکنند شکل نسبتاً معجزهآمیزی بود. اگر بخواهید، ماهی ها جدیدترین طراحی حیوانات بودند، زیرا قسمت های سخت خود را در داخل بدن خود داشتند، نه در خارج. تا آن زمان، حیوانات نرم بدن مانند آمیب و چتر دریایی، و تعداد زیادی بدن سخت زره پوش وجود داشتند، اما هیچ حیوانی با قسمت های سخت در داخل وجود نداشت. اما تقریباً یک شبه، گویی به این آزمایش اعتماد ندارد، مادر طبیعت نیز به ماهی ها بخش های خارجی سخت مانند فلس و خار داد. اینکه آیا این پیشرفت به دلیل برخی جهش های ژنتیکی رخ داده است یا به دلیل طراحی، موضوع بحث باقی مانده است.
ماهی های مدرن به سه دسته تقسیم می شوند:
آگناتا، ماهی های بی آرواره.
ماهیان آرواره دار که دارای اسکلت های ساخته شده از غضروف هستند. و کوسه ها، پرتوها، اسکیت ها و موش ماهی ها. ماهی های آرواره ای که دارای اسکلت استخوانی هستند. به عنوان غواص، تماس زیادی با ماهیهای بدون آرواره بدوی (که به عنوان ماهیهای دهان گرد نیز شناخته میشوند) که از کلاس آگناتا هستند، نداریم. تقریباً 75 گونه ماهی هاگ و لامپری تنها نمایندگان زنده این طبقه بزرگ هستند.
چشم ماهی ایکلیت
در سراسر جهان، تقریباً 1200 گونه غضروف وجود دارد. ماهی های nous، و همه در کلاس Chondrichthyes توصیف شده اند. بسیاری از اینها، به ویژه انواع کوسه ها و پرتوها، از موجودات دیدنی اقیانوس ها هستند. من فکر میکنم هر غواصی که با پرتوهای مانتا، اسکادران پرتوهای عقاب خالدار در حال عبور از میان آبی، کوسه نهنگ، مدرسه کوسههای سر چکشی صدفی یا هر یک از گونههای دیگر از کوسه ماکو گرفته تا ماهیماهی جنوبی برخورد کرده باشد، مطمئناً موافق است.
کوسه صخره ای نوک سیاه
همانطور که از نام آن پیداست، اسکلت ماهی های غضروفی از غضروف ساخته شده است نه از استخوان. برخی از ویژگی های متمایز مشترک کوسه ها، پرتوها و خویشاوندان آنها شامل فقدان مثانه شنا در بسیاری از ماهی های استخوانی است. اینکه نرها ماده ها را در داخل بارور می کنند. داشتن پنج تا هفت قوس آبشش. و اینکه پوست آنها از دندانه های دندان مانندی تشکیل شده است که به پوست بافتی ساینده می دهد.
بیش از 20000 گونه ماهی استخوانی وجود دارد و همه آنها در کلاس Osteichthyes توصیف شده اند. ماهیهای استخوانی به این دلیل نامیده میشوند که اسکلتهای آنها کلسیفیه است، که باعث میشود آنها نسبت به ماهیهای غضروفی سختتر و انعطافپذیرتر شوند. ماهیهای استخوانی در شکلها، اندازهها و رنگهای بسیار متنوعی ظاهر میشوند، همانطور که تقریباً هر غواصی تأیید میکند. ماهی های استخوانی را می توان در بیشتر زیستگاه های آب شیرین و شور یافت. بسیاری از گونهها به اندامهای پیچیده مجهز هستند و رفتارهایی از خود نشان میدهند که به آنها کمک میکند به روشهای بسیار هوشمندانه با محیط اطراف خود برخورد کنند. بسیاری از ماهی های استخوانی قدرت مانور و سرعت بالایی از خود نشان می دهند. آنها همچنین با داشتن دهان های بسیار تخصصی مجهز به فک های بیرون زده و داشتن مثانه شنا، یک اندام داخلی که به کنترل شناوری آنها کمک می کند، مشخص می شوند.
همانطور که در مورد هر حیوان پیچیده ای وجود دارد، تا حد زیادی توانایی یک ماهی برای زنده ماندن به توانایی آن در به دست آوردن اطلاعات از محیط اطراف خود از طریق سیستم حسی خود و سپس تجزیه و تحلیل آن ورودی بستگی دارد. ماهی ها به حواس بینایی، بویایی، لامسه، حس و چشایی مجهز هستند، بنابراین می توانند نور، مواد شیمیایی و ارتعاشات را تشخیص دهند. هنگام در نظر گرفتن سودمندی و اهمیت هر حس، به خاطر داشته باشید که ترکیبی از حواس است که برای تفسیر محیط اطراف حیوان استفاده می شود، نه هر حس به تنهایی.
بسیاری از ماهیها دارای چشمهای توسعهیافته و حس بینایی قوی هستند که برای یافتن و گرفتن غذا، اجتناب از شکار، یافتن سرپناه و جفت به آن تکیه میکنند. بسیاری از ماهی ها رنگ را می بینند و برخی در نور بسیار کم قادر به دیدن هستند.
به طور کلی، بینایی در ماهی ها با بینایی در انسان برابری می کند، اما چشم آنها کاملاً با ما متفاوت است. لنزهای آنها کروی است، طرحی که ماهی را قادر می سازد در آب تمرکز کند. تمرکز با حرکت عدسی به سمت یا دور از شبکیه به جای کشش عدسی انجام می شود، همانطور که در چشم انسان وجود دارد. ماهیها نمیتوانند مردمکهای خود را گشاد یا منقبض کنند، اما هر چه گونهها عمیقتر شوند، اندازه چشمها افزایش مییابد، سطح نور عمومی محیط اطرافش کمتر میشود و در شب فعالتر میشود.
کوسهها و بسیاری از ماهیهای دیگر ساختار ویژهای به نام tapetum lucidum در چشم دارند که نور ورودی را تقویت میکند. گونه هایی که این ساختار را دارند اغلب می توانند در غواصی های شبانه با توجه به انعکاس قوی چشم ها هنگام روشن شدن توسط نور غواصی شناسایی شوند.
همانطور که توسط حواس چشایی و بویایی آنها نشان داده شده است، ماهی ها دارای شیمی درمانی خوبی هستند. آنها دارای یک جفت سوراخ بینی در هر طرف سر خود هستند. عضوی به نام روزت بویایی برای تشخیص وجود محرکهای شیمیایی استفاده میشود و اندازه این اندام داخلی تقریباً متناسب با توانایی بویایی ماهی است. کوسه ها، مارماهی ها، ماهی قزل آلا و سایر ماهی ها از نظر حس بویایی افسانه ای هستند، حسی که در برخی موارد می تواند سطوح شیمیایی را تا یک قسمت در میلیارد تشخیص دهد.
ماهی ها نیز توانایی چشایی دارند و جوانه های چشایی روی لب، زبان و دهان خود دارند. با این حال، در بسیاری از گونه ها، حس چشایی به اندازه حواس دیگر مشتاق نیست، یا به شدت به آن تکیه نمی شود – واقعیتی که بسیاری از مردم را شگفت زده می کند. گونههایی مانند کوسههای ارهای، کوسههای پرستار، بزماهیها و گربهماهیها نیز دارای هالترهای حسی شیمیایی هستند (زائدههای سبیلمانند روی چانه که برای طعم دادن به مواد شیمیایی در محیط اطراف خود مجهز هستند).
احتمالاً هرگز گوش ماهی یا ماهی قزل آلا و سالمون را ندیده اید، اما ماهی ها گوش دارند. دلیل اینکه ممکن است آنها را ندیده باشید این است که گوش ماهی ها اندام داخلی هستند. مانند کارهایی که گوش انسان انجام می دهد، گوش ماهی به حیوانات کمک می کند تا حس تعادل خود را داشته باشند و همچنین شنوایی را تسهیل می کنند.
ماهیها حس دیگری از دریافت مکانیکی دارند که به عبارت سادهتر تا حدودی ترکیبی از شنوایی و لامسه است. این سیستم حسی به خط جانبی معروف است. این «خط» گروهی از اندامهای «سلول مو» بسیار حساس است که به ماهیها اجازه میدهد تا با تشخیص حرکت و ارتعاشات اطراف خود را «احساس» کنند. این بسیار شبیه به روشی است که ما می شنویم، و به همین دلیل است که گفته می شود سیستم خط جانبی تلاقی بین شنیدن و لمس است. برخی از ایکتیولوژیست ها دانشمندان می آموزند که خط جانبی به ماهی ها حس “لمس از راه دور” می دهد. ماهی های در حال مدرسه برای حرکت تقریباً آنی و هماهنگ خود به این حس متکی هستند. اندام هایی که سیستم خط جانبی را تشکیل می دهند در امتداد طول بدن ماهی قرار دارند.
کوسهها، پرتوها و اسکیتها علاوه بر حواس قبلی، به حس دریافت الکتریکی نیز مجهز هستند، توانایی که آنها را قادر میسازد تا میدانهای الکتریکی ایجاد شده را هر زمان که موجودی نزدیک ماهیچهای را منقبض میکند یا قلبش را میکوبد، تشخیص دهند. در واقع، ماهیهای غضروفی میتوانند میدانهای الکتریکی را که 10000 برابر ضعیفتر از هر گروه شناختهشده دیگری از حیوانات است، تشخیص دهند. برای تشخیص میدان های الکتریکی، کوسه ها و خویشاوندان آنها از اندام های گودال پر از ژل متعددی به نام آمپول لورنزینی استفاده می کنند که در اطراف سر و پوزه متمرکز شده اند. دریافت الکتریکی همچنین برای به دست آوردن جهت گیری هنگام ناوبری با تشخیص و تجزیه و تحلیل تغییرات جزئی در میدان مغناطیسی زمین استفاده می شود.
چگونه ماهی ها شنا می کنند
به عنوان یک غواص و غواص مطمئناً متوجه شدهاید که چگالی آب حرکت را دشوار میکند، با این حال ماهیها میتوانند به سرعت حرکت کنند در حالی که کمترین تلاش را صرف میکنند. ماهی های شنا برای قدرت به ماهیچه های خود و برای کنترل رانش و جهت گیری به باله های خود متکی هستند. هنگام شنا، جمجمه به عنوان تکیه گاه عمل می کند و بدن را تثبیت می کند و مهره ها به عنوان اهرمی برای حرکت عمل می کنند.
ماهیچه ها که نزدیک به 80 درصد از بدن بسیاری از ماهی ها را تشکیل می دهند، قدرت را تامین می کنند. باله ها وسیله نقلیه ای را فراهم می کنند که به ماهی اجازه می دهد نیروی رانشی که توسط ماهیچه ها ایجاد می شود را اعمال کند. ساختار فلس ها و پوست و همچنین پوشش مخاطی در برخی گونه ها به کاهش مقاومت در برابر آب کمک می کند. به زبان ساده، زمانی که رانش بیشتر از کشش یا مقاومت آب باشد، شما یک ماهی شنا دارید.
برخی از ماهیها مانند ماهی تن، جک، مارلین و کوسههای اقیانوس باز برای حفظ حرکات هوازی مداوم ساخته شدهاند، زیرا آنها رزمناوهای تقریباً ثابتی هستند، در حالی که گونههای دیگر کمتحرکتر، مانند هامورها و گوبیها به عنوان شناگرهای انفجاری شناخته میشوند. البته فرم های مختلف بدن نیز در سرعت و کارایی شنای ماهی ها و ماهی قزل آلا پرورشی نقش دارد. مثانه شنا کیسه ای در داخل شکم بسیاری از ماهیان استخوانی است که حاوی گاز است. این گاز بین جریان خون ماهی و مثانه شنا رد و بدل میشود، بسته به اینکه ماهی بخواهد بالا برود، پایین بیاید یا شناوری خنثی را حفظ کند.
اکسیژن بزرگترین درصد گاز در مثانه است، در حالی که نیتروژن و دی اکسید کربن به طور غیر فعال پر می شوند. ماهیهایی که به صورت عمودی مهاجرت میکنند، سطح اکسیژن بیشتری در مثانههای شنای خود دارند، زیرا اکسیژن سریعتر پر میشود و سریعتر خارج میشود، در حالی که آن دسته از گونههایی که تمایل به حفظ عمق ثابت دارند، معمولاً نیتروژن بیشتری در مثانههای شنا دارند. نیتروژن یک گاز بی اثر است که به آرامی از مثانه شنا و جریان خون وارد و خارج می شود.
بدون دیدگاه